ازدواج من و همسری ازدواج من و همسری ، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
رهام جونیرهام جونی، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

قاصدک زندگی ما

اولین سونوی کنجد کوچولو

امروز برای اولین بار دیدمت  و به وجودت مطمئن شدم.تا چند لحظه گیج بودم ، اشک تو چشمام حلقه زده بود و پاهام می لرزید در اون لحظه خداوند مهربان را شاکر بودم و... باورم نمیشد یه کنجد کوچولوی 3 میلیمتری تو دلم باشه که الان 4 هفته سن داره و .... خیالم راحت شد که یه کنجد کوچولو داره خودشو آماده میکنه که خیلی زود بپره تو بغل من و بابایی ... خوشگل من بی صبرانه منتظرتم تا بغلت کنم ببوسمت و بشی مالک روح و روانم... اینم از اولین عکس آتلیه ای کنجد کوچولوی ما     ...
26 آذر 1393

خدایا شکرت

به نام خداي مهربونم... روزها گذشتن با تمام دلتنگي هاش... سالها مي گذشتن با تمام دلتنگي هاش ... با تمام خوشي هاش ... اما باز هم كمبود نبودن يه فرشته تو زندگيمون حس ميشد... روزهاي بي قراريم مي گذشتن روزي نبود كه من به ياد فرشته اي كه هر روز منتظرش بودم نباشم... بالاخره گذشت و گذشت و گذشت... و روزهاي انتظار تمام شد... روزهايي كه ديگه نميخوام ياداوريشون كنم و يه قسمت از زندگيم بودن كه فقط براي روز مبادا مي خوام ... اول از همه از خداي بزرگ ممنونم.... از خدايي كه در اوج نااميدي بعد از 8 سال فرشته ای درونم نهاده که من بشم مامان لطیفه و همسرم بشه  بابامرتضی ... خدايا ازت ممنونم كه دستامون رو گرفتي ... صدام رو شنيدي ... جواب بي قراري هام...
25 آذر 1393
1